تخلیه کردن، خارج کردن، محروم کردن

بدتر کردن، تشدید کردن، برانگیختن

برتری داشتن، بهتر بودن

گزیده، گلچین، قطعه منتخب

نرخ ارز

گردش، گشت، سیر

اجاره کردن، اداره کردن، قانونی کردن، نواختن، نمایش دادن، اعدام کردن

نمونه، مثال

مثال زدنی، نمونه و سرمشق، شایان تقلید

جامع، کامل

سیاست پولی انبساطی 

نیروی اعزامی

نیروهای اعزامی

آزمایش کننده

توضیحی، بیانگر، روشنگر، شرحی

نمایشگاه، شرح، بیان، تفسیر، عرضه

نوردهی، پرتودهی

تفسیر کردن، به تفصیل شرح دادن

سلب مالکیت

موجود، در حال حاضر، باقی مانده، دارای هستی